یه شهروند محترم شهر رو مثل خونه خودش می دونه و در حفظ پاکیزگی اون تلاش می کنه.
یه شهروند محترم موقع رانندگی خونسردی شو حفظ می کنه . کمربند رو هم می بنده و فحاشی هم نمی کنه
یه شهروند محترم حق شارژ ساختمون رو به موقع پرداخت می کنه و از ریختن زباله تو مشاعات خودداری میکنه
یه شهروند محترم آداب معاشرت رو رعایت می کنه
یه شهروند محترم تو نونوایی نوبت رو رعایت می کنه
یه شهروند محترم جلوی در خونه مردم پارک نمی کنه
یه شهروند محترم هیچ وقت کسی رو ضایع نمی کنه
یه شهروند محترم اهل دروغ و دوز و کلک نیست
یه شهروند محترم اهل سرک کشیدن و فضولی تو کار دیگران نیست
یه شهروند محترم با مرامه
یه شهروند محترم از حقش دفاع می کنه
ه شهروند محترم اگه نقصی رو می بینه پیگیری می کنه
یه شهروند محترم نمی گه به من چه
چقدر خوبه که هم تلاش کنیم شهروند محترمی باشیم.
زندگی زیبا تر خواهد شد اگر بیاموزیم
دروغ نگوییم
تهمت نزنیم
مودب باشیم
صادق باشیم
انتقاد پذیر باشیم
دیگران را آزار ندهیم
وجدان داشته باشیم
از کسی بت نسازیم
نظافت را رعایت کنیم
از قدرت سوء استفاده نکنیم
پشت سر کسی غیبت نکنیم
به عقاید همدیگر احترام بگذاریم
مسئولیت اشتباهاتمان را بپذیریم
به قومیت و ملیت کسی توهین نکنیم
به ناموس دیگران چشم نداشته باشیم
در مورد دیگران قضاوت و پیش داوری نکنیم.
مدیریت علم وهنر است. هنر چیدمان نیروی انسانی در سیستم به شکلی که منجر به بیشترین بهروه وری گردد. اما متاسفانه عده ای مدیریت را با دروغ اشتباه گرفته اندو با افتخار نام آنرا هم سیاست گذاشته اند و هر کاری که بخواهند انجام می دهند این رو زها فضای مدیریت به شدت آلوده است . دروغ پشت دروغ. تو روز روشن تو چشم کارکنان نگاه می کنند و دروغ می گویند و غافل هستند از این که دروغ مادر گناهان است و کسی که دروغ می گوید دست به هر کار ممکنی می زند. آقای مدیر... خانم مدیر
روی سخنم با شماست. شما که برای حفظ جایگاه و پست و مقامت مثل آب خوردن دروغ می گی و بعد جانماز آب می کشی و موقع اذان اولین نفر تو صف نماز می ایستی فکر نکن خیلی زرنگی و با سیاست داری کارا رو پیش می بری. نه با دروغ گفتن و با حزب باد همراه بودن شاید چند صباحی به خواسته های خود برسی اما بدون روز به روز از دایره انسانیت فاصله می گیری و بدون با اون دروغایی که سعی کردی خودتو نگهداری چه فلبهایی رو شکستی و بدون که خدا از حق خودش می گذره اما از حق الناس نه.