بندرعباس هزار و سیصد و هشتاد و نه

می خواهید بدانید چرا بندرعباس پیشرفت نمی کند؟

بندرعباس هزار و سیصد و هشتاد و نه

می خواهید بدانید چرا بندرعباس پیشرفت نمی کند؟

علاجی ندارد این خودخواهی؟

من رییس مجموعه هستم .من تشخیص می دهم که صلاح سیستم چیست ؟ رییس اداری می گوید با من هماهنگ نشده پس من این نامه را امضاء نمی کنم .کارمند می گوید باید با من تماس گرفته شود و گرنه من کار مردم را انجام نمی دهم .کارمند مالی می گوید من باید فرزندم را به مدرسه برسانم .مشکل سیستم به من ربطی ندارد.دبیرخانه می گوید من این اشتباه را تصحیح نمی کنم .این اشتباه من نیست .مهندس سیستم با صدای بلند فریاد می زند من رهبر سیستم هستم .اینها نمونه ای از مکالمات بیمار گونه موجود در سیستمهای اداری است که هر روز به وقوع می پیوندد.یازده بار کلمه من و دریغ از یکبار کلمه ما.خود خواهی و منیت تا کی و تا کجا ؟ جاده  خود خواهی مستقیم به نا کجا آباد می رود .همه یک صدا من را فریاد می کنند و فقط به خود می اندیشند و متاسفانه تنها چیزی که به آن توجه نمی شود منفعت جمع است .و تا زمانی که سیستمها از من به ما تبدیل نشده اند همچنان باید با مشکلات دست و پنجه نرم کنیم.باید کاری کرد .آدمهای بزرگ یا راهی خواهند یافت و یا راهی خواهند ساخت.

بیماری شایع در هرمزگان

سرحدی زدگی مهترین بیماری موجود در استان است که متاسفانه سد راه پیشرفت هرمزگان شده است . این بیماری که ریشه و علل و عواملش کشف نشده همچون سرطان ریشه دوانیده و خطر بزرگی محسوب می شود. مردم این استان گرایش عجیبی به ساکنین سایر استانها دارند و همیشه با همشهریان خود از موضع ضعف و شهروند درجه دو برخورد می کنند. شاهد تلاش نیروهای متعهد و متخصص بومی در سیستم ها هسیتم که متاسفانه با برخورد ناشایست همشهریان خود انگیزه اشان را از دست داده اند.به نظر می رسد که عدم اعتماد به نفس در شکل گیری این موضوع موثر بوده است.دوستی می گفت وقتی در محیط کارم با لهجه بندری صحبت می کنم از طرف مراجعین مورد بی توجهی و بی احترامی قرار می گیرم با اینکه کارشان را تمام و کمال انجام می دهم .اما همین مراجعین با نیروهای غیر بومی برخورد محترمانه دارند.من معتقدم در این استان مردم باور دارند که از دیگر استانها پایین ترند و همیشه غیر بومی ها را برتر از خود می دانند و به آنها ارج و قرب بیش از حد می گذارند و همین نگرش باعث پیشرفت غیر بومی ها  و پسرفت  بومی ها می شود.در واقع مهمترین عامل عدم پیشرفت بومی ها همین نگرش است .اما آیا وقت آن نرسیده که به فکر درمان این بیماری باشیم ؟ اینکه بدانیم ما  از دیگران کمتر نیستیم بلکه اگر بخواهیم می توانیم بهترین باشیم .کافی است که اتحاد و همدلی و احترام را سرلوحه کارمان قرار دهیم .

فرهنگ لغت ایرانی

تلفن همراه : وسیله ای سه کاره جهت کلاس گذاشتن .آهنگ گوش کردن و نهایتا عکس گرفتن است .

عذر خواهی : در ایران دمده شده و به جای آن از توجیه استفاده می شود.


اداره : محلی که افراد بعد از تنش ها و جدل های منزل در آنجا استراحت میکنند.


رئیس : فردی که وقتی شما دیر به سر کار میروید خیلی زود می آید و زمانی که شما زود به اداره می روید یا دیر می آید و یا مرخصی است.


وغیره : نشانه ای برای باوراندن این مطلب که افراد بیش از آنچه تصور میکنند می دانند.



انسانیت

روزانه هزاران انسان به دنیا می آیند!



اما انسانیت در حال انقراض است!



به راستی چرا؟

مست و هوشیار

مست و هوشیار

محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت مست گفت این پیراهن است افسار نیست

گفت مستی زان سبب افتان وخیزان می روی گفت جرم راه رفتن نیست ره هموار نیست

گفت می باید ترا تا خانه ی قاضی برم گفت رو صبح آی قاضی نیمه شب بیدار نیست

گفت نزدیک است والی راسرای آنجا شویم گفت والی از کجا در خانه ی خمار نیست

گفت تا داروغه راگوییم درمسجد بخواب گفت مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست

گفت دیناری بده پنهان و خود را وارهان گفت کار شرع کار درهم و دینار نیست

گفت از بهر غرامت جامه ات بیرون کنم گفت پوسیدست جز نقشی ز تار و پود نیست

گفت آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه گفت در سر عقل باید بی کلاهی عار نیست

گفت می بسیار خوردی زان چنان بیخود شدی گفت ای بیهوده گو حرف کم و بسیار نیست

گفت باید حد زند هوشیار مردم مست را گفت هشیاری بیار اینجا کسی هشیار نیست