در این شهر جایی هست که عده ای با پول و پارتی ره صد ساله را یک شبه طی کرده اند و همچنان در مسند قدرت حکفرمایی می کنندو نان به نرخ روز خواران هم از این سفره گسترده بهره ای می برند.در این شهر جایی هست که کارکردن فقط مختص کسانی است که پارتی ندارند و به دلیل همین گناه نابخشودنی (نداشتن پارتی) مجبورند فریادهای گوشخراش مدیران نالایق را بشنوند.ساعتهای متمادی کار کنندو دم بر نیاورند.اما از آن طرف پارتی داران در ساعات کاری در خارج از محیط کاری سرگرم خوشگذرانی هستد.و جایی هست که همیشه در پی یافتن مقصرند و تقصیر ها را به دوش دیگران می اندازندو جایی هست که یکی از فشار کاری خفه می شود و دیگری ساعتها با تلفن اداری دستور پخت غذا می دهد.و جایی هست که خط دهنده های اصلی مدیران مالی و اداری اند .و جایی هست که منشی خیلی خوب نقش مدیر عامل را بازی می کند و از مزایای آن بهره میبرد.و جایی هست که متملقان و پاچه خواران همچون بادمجان دور قاب چین حرف اول را می زنند و بیچاره کسانی که پارتی ندارند و پارتی نداران مقصران همیشه روزگارندو باید پاسخگوی همه چیز باشند.
اما روی سخنم با شما پارتی داران است آیا همیشه اوضاع به این منوال می ماند؟یادمان باشد که دنیا دار مکا فات است.یادمان باشد که آه مظلومان خانه ظالمان را زیرو زبر می کند.
با سلام
بندرعباسی جان خیلی خوب مطالب را پیدا می کنی . ایا کسی هم است که ان را درمان نماید در دلها زیاد است و امیدوارم که مسئولین در این شهرو این دیار جنوب دور افتاده هم مطالب را خوانده و اقدامی نمایند... باتشکر ازشما
سلام .ممنون از اظهار نظرت.مطمئن باش که درمانگر درد هم هست .فقط ما باید بخواهیم.زمانی درمانی برای این دردها یافت می شود که همه ما ساکنین این شهر یک هدف داشته باشیم که آن هم پیشرفت شهرمان است.به امید آن روز.
برای رهایی از بند نادانی این آدم ها فقط و فقط باید برای پیشرفت و توانایی خود تلاش کنیم و با داشته هامان آن ها را برای همیشه از سر راهمان برداریم و نابود کنیم.